ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
همچون باران باش ، رنج جدا شدن از آسمان را در سبز کردن زندگی جبران کن . . .
.
.
.
اندکی عاشقانه تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند . . .
.
.
.
بغضهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد
صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون میریزد . . .
.
.
.
مثل باران چشمهایت دیدنی است /٬ شهر خاموش نگاهت دیدنیست
زندگانی معنی لبخند توست / خنده هایت بی نهایت دیدنیست . . .
.
.
.
در حسرت موجم ، باران کفافم نیست
درمان درد من ، باران ِ نم نم نیست . . .
.
.
.
باران ، یا دوشِ آب ، چه فرقی میکند؟
وقتی عاشقی ، زیرِ هیچکدام ، آواز نخواند . . .
.
.
.
خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی . . .
.
.
.
علم ثابت کرده که شکر در آب حل میشه
پس هیچ وقت زیر بارون نرو ، چون شیرین ترین دوستم را از دست می دم !
.
.
.
باران رحمت خدا همیشه می بارد
تقصیر ماست که کاسه هایمان را برعکس گرفته ایم!
.
.
.
قطره بارون ممکنه کوچک دیده بشه ٬ اما یک گل تشنه ٬ همیشه منتظر باریدنشه
یک اس ام اس ممکنه ساده برسه ٬ اما قلب فرستندش خیلی به یادته . . .
.
.
.
وقتی دلم برات تنگ می شه میرم پشت ابرها زار زار گریه می کنم
پس یادت باشه هر وقت بارون میاد دل من برات تنگ شده . . .
.
.
.
بارون و دوست دارم هنوز / چون تو رو یادم میاره
حس می کنم پیشه منی / وقتی که بارون می باره . . .
.
.
.
بر سرم
چتر گرفت؛
به تماشا
ایستادند
باران و رهگذران
.
.
.
باران در گلوی من ابر ِ کوچکی ست ، میشود مرا بغل کنی؟
قول میدهم گریه کم کند
.
.
.
نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون
ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست
.
.
.
یادگاری واسه بارون ، آرزوهایی که خاک شد
وقتی رفتی زیبا ، انگار روح از تنم جدا شد
.
.
.
توی زندگیت بارون نباش که فکر کنند با منت خودتو به شیشه میکوبی
ابر باش که منتظرت باشند که ببیاری
.
.
.
وقتی ناله های خرد شدنت زیر پای بارون
نوای دل انگیزی شد چه فرقی می کند برگ سبز کدام درختی . . .
.
.
.
با رفیقت مثل چتر رفتار نکن که هر وقت بارون بند اومد ، فراموشش کنی !
.
.
.
میدونی چرا بارون از پشت شیشه قشنگ تره
چون بدون اینکه خیس بشی احساسش میکنی
مثل دیدن گریه کسی که خیلی دوستش داری ، همینطوره مگه نه
.
.
.
این منم پنهانترین افسانه ی شبهای تو / آنکه در مهتاب باران شوق پیدایی نداشت
خواستم تا حرف خود را با غزل معنا کنم / زیر باران نگاهت شعر معنایی نداشت . . .