ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
این پست کاملا متفاوت رو تقدیم میکنم به تمام معلمان زحمتکش
یه روز معلم به حسنی میگه یه انشا بنویس میره خونه مادرش داره نمارمیخونه میگه انشا چی بنویسم می گه الله اکبر می ره پیش پدرش پدرش کار داشت می گه انشا چی بنویسم می گه خفه شو می ره پیش خواهرش خواهرش داره فیلم ترسناک می بینه میگه چی بنویسم خواهرش میگه گودزیلا وارد میشود میره پیش برادرش داره داره اهنگ گوش میگه انشا چی بنویسم میگه توبرو من نمییام .
روز بعد معلم می گه انشاتو بخون می خونه الله اکبر معلم میگه افرین می خونه خفه شو معلم میگه الان مدیرو میارم مدیر درو بازکرد خوند گودزیلا وارد می شود مدیر می گه بیا بریم دفتر میخونه توبرو من نمیام
*
*
آموزگارم ، تو باغبانی
می پرورانی بذروجودم ، با مهربانی
با درسهایت دیو جهالت از من گریزد
اندرزهایت ، بهر وجودم ، شد پاسبانی
من غرقه بودم در بحر غفلت
دستم گرفتی ای ناجی من،
من همچو قایق ، تو بادبانی
بر خوان ِ دانش من میهمانم
تو ای معلم ، خود میزبانی
کار تو باشد، ارشاد انسان
همکار ِ خوب ِ پیغمبرانی
بیایید افکارمان را درست کنیم!!!
یه دانش آموز اول دبستانی از خانم معلمش پرسید میشه من به کلاس بالاتر برم
معلم گفت چرا
دانش آموز :چون من احساس میکنم بیشتر از حد و اندازه این کلاس میفهمم
خانم معلم اون رو پیش آقای مدیر مدرسه میبره تا بعد از تست دربارش تصمیم بگیره
مدیر ازش ایطوری سوال کرد
سه ضربدر چهار
دانش آموز : دوازده
مدیر :شش ضربدر شش
داش آموز: سی و شش
مدیر: پایتخت ژاپن
دانش آموز:توکیو
و مدیر همینطور تا نیم ساعت ازش سوال پرسید و دانش آموز همه سوالات رو جواب داد
اینجا خانم معلم اجازه خواست خودش چنتا سوال بپرسه
معلم: اون چیه که گاو چهارتاش رو داره من فقط دوتا؟
)مدیر با تعجب به خانم معلم نگاه کرد(
دانش آموز: پا خانم معلم
خانم معلم:آفرین درسته حالا بگو تو چی توی شلوارت داری که من ندارم؟
)مدیر از خجالت سرخ شد(
داش آموز:جیب
معلم: کجا زنها موهای فر دارن؟
)مدیر دهنش باز موند(
داش آموز: توی آفریقا
معلم: اون چیه که شله و توی دست زنا خشک میشه
مدیر دیگه داشت قلبش از کار میافتاد که داش آموز گفت: لاک خانم معلم
معلم: زن و مرد وسط پاشون چی دارن؟
دیگه مدیر قدرت حرف زدن نداشت که دانش آموز جواب داد: زانو
معلم: اون چیه که زن متاهل بزرگتر از زن مجرد داره؟
)مدیر خشکش زد(
دانش آموز:تخت
معلم:کدوم قسمت از بدنم بیشترین رطوبت رو داره؟
دیگه مدیر تحمل نکرد و از جاش بلند شد که دانش آموز گفت زبان
مدیر گفت خدا لعنت کنه این فکر کثیفم رو
پسرم تو باید بری داشگاه و من باید برم بجات بشینم اول دبستان
.حالا انصافا کدومتون جوابهای پسره قبل از جواب مدیر اومد به ذهنتون؟
"بیاید افکارمون رو پاک کنیم"
ادامه مطلب ...