اس ام اس و خنده

جدیدترین اس ام اس ها ، بهترین وبلاگ اس ام اس و جوک با آپدیت روزانه

اس ام اس و خنده

جدیدترین اس ام اس ها ، بهترین وبلاگ اس ام اس و جوک با آپدیت روزانه

اس ام اس دهه 60

اس ام اس دهه 60

منتخب برنامه های دهه 60

 

یادتونه قدیما موقع پخش فوتبال میگفتن “کسانی که تلویزیون سیاه سفید دارن بازیکنای مثلا پرسپولیس رو به رنگ تیره میبینن” ؟؟؟

---------------------------

تنها موردی که دهه 60،70،80 و حتی 90 ها میتونن باش نوستالژی مشترک داشته باشن عمو قناده

---------------------------

واسا دنیا من میخوام پیاده شم
-
همینجا…؟
+
بله لطفا! چند میشه؟
-
کجا سوار شدی؟
+
دهه شصت بود !
-
برو داداش… صلوات بفرست ، ما از شما پول نمیگیریم ! :(

---------------------------

ولم کن تا ولت کنم
جمله استراتژیک بچه های قدیم در زمان دعوا

---------------------------  

ما دهه شصتیا و هفتادیا بزرگترین نگرانیمون تو زمان بچگی این بود که رنگ خمیر بازیمون باهم قاطی بشه

---------------------------

چه لحظه باشکوهی بود اون لحظه..! وقتی معلم میبردمون پا تخته ازمون درس بپرسه وسطش زنگ می خورد

---------------------------

ﻧﺴﻞ ﻣﺎ ﭘﯿﺮ ﺷﻪ ﺷﺒﺎ ﺟﺎﯼ ﺩﻧﺪﻭﻥ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﻣﭻ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ !

---------------------------

یادش بخیر روزای اول دبستان بعضی بچه ها واسه ماماناشون گریه می کردن و غش غش بشون میخندیدیم. چه خوب بود. :))))))

---------------------------

بچه بودم وقتی مشق می نوشتم پاک کن رو محکم می گرفتم تو دستم؛ بعد عرق می کرد؛ وقتی میخواستم پاک کنم چربو سیاه می شد؛ دیگه هرکاری می کردم سیاهی پاک نمیشد؛ آخر سر هم مجبور می شدم تف بزنم سر پاک کن بعد تا خوشحال می شدم که تمیز شده می دیدم دفترم سوراخ شده!

---------------------------

قا یه سوالیه که از بچگی تا حالا ذهن منو درگیر خودش کرده
دستمال قدرت داداش کایکو چرا همیشه تو جیب میتیکومان بود؟
چرا تو جیب خودش نبود؟
تازه علامت میتیکومان هم تو جیب تسوکه بود!
خب هر کس وسایل خودش رو نگه می داشت!

---------------------------

چرا این ابتدایی هارو اینقد تعطیل می کنن؟
زمان ما از آسمون سنگ می بارید، طاعون میومد تو شهر، زامبی ها حمله میکردن، بمباران اتمی می کردن هم تعطیل نمی شدیم!! :|

---------------------------

کیا یادشونه وقتی تو شلوغی میخواستیم برنامه کودک ببینیم
یکی از حرصش می گفت...
در مجلسی نشسته بودیم ناگهان خرررری گفت:
لامصب چنان. سکوتی میشد که پشه هم دیگه جرات وز وز نداشت; -)

---------------------------

یکی از لوازم تحریرهای لوکس زمان ما از این پاک کن هایی بود که یه سرش پاک می کرد اون یکی سرش جارو! حکم تبلت الان رو داشت!

---------------------------

سلامتی دهه شصتی ها که ماشین کنترلی نداشتن
ولی یه نخ دومتری به ماشین پلاستیکی شون می بستن و ذوق دنیا رو می کردن
که ماشینشون ۲ متر عقب تر از خودشون راه میره !

---------------------------

من بچه بودم آرزو داشتم مادر بزرگم بزاره دستگیره چرخ خیاطیش رو یه دور بچرخونم!
یه همچین آدمی قانعی بودم من!!!

---------------------------

از نسل سوخته ی ما که گذشت !!
نسل پدر سوخته ی بعد از ما چه خواهد کرد..،!
تقدیم به همه ی دهه شصتیا

---------------------------

پر سودترین معامله ای که ما دهه شصتیها انجام دادیم
تعویض نون خشک با جوجه رنگی بود

---------------------------

پسره ۸ سالشه از باباش تبلت میخواد
والا ما ۸ سالمون بود دستمونو گاز میگرفتیم که جاش بمونه شبیه ساعت مچی بشه
به قدری کیف میکردیم انگار ساعت سواچ دستمونه

---------------------------

جمعه یعنی تلویزیون سیاه سفید ۲۱ اینچ پارس ، گزارش هفتگی ، بوی نم ، مشق های ننوشته
این تعریف از جمعه هیچوقت از سرم بیرون نمیره !

---------------------------

یکی از وحشتناک ترین لحظه های دوران مدرسه این بود که صبح دیر برسی مدرسه و ببینی هیچ کسی توی حیاط نیست

---------------------------

یادتون نمیاد ، دبستان که بودیم وقتی معلممون میگفت “یه خودکار بدید به من؛ زیر دست و پا همدیگه رو له و لورده میکردیم تا زودتر برسیم و معلم خودکار ما رو بگیره

---------------------------

ﻣﺎ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﯿﻢ ﺗﻮﭖ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﯽ ﺩﻭﻻﯾﻪ ﮐﻨﯿﻢ ﻭﺍﻣﯿﺴﺎﺩﯾﻢ ﯾﻪ ﺗﻮﭘﯽ ﺳﻮﻻﺥ بشه و ﭘﺎﺭﻩ ﺵ ﮐﻨﯿﻢ. ﺍﻭﻧﺎیی ﮐﻪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﻭﺗﺎ ﺗﻮﭖ ﻧﻮ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻦ ﯾﮑﯿﻮ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ

---------------------------

یادش بخیر بچه که بودیم از این فرفره کاغذیا درست میکردیم و میدویدیم تا بچرخه ؛ بعضی وقتا هم که دیوارو نمیدیدیم

---------------------------

بی سرو صدا ، وسایلتونو جمع کنین با صف بیاید برید توو حیاط ؛ معلمتون نیومده
یکی از ناگهانی ترین و سورپرایز کننده ترین جملات دوران مدرسه

---------------------------

یادش بخیر قدیما تلویزیون که کنترل نداشت یکی مجبور بود پایین تلویزیون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کن

---------------------------

یادش بخیر ، اون قدیما وقتی چسب نواری کم میاوردیم از جلد کتابامون می کندیم

---------------------------

یادش بخیر ما دهه شصتیا وقتی تولد دوستمون میرفتیم یه عده سیبیلوی آرایش کرده بودیم....
خیلی هم خوشگل بودیم مگه چیه....

---------------------------

شما یادتون نمیاد... اون وقتا وقتی واسمون خواستگار میومد ازخجالت نفسمون بند میومد..اما حالا دختره 8سالشه میگه مامان من میخوام با...ازدواج کنم

---------------------------

شما یادتون نمیاد....دوشیفت مدرسه میرفتیم... ساعت 5کارتون.جیمبوووو.بامزی.

---------------------------

شما یادتون نمیاد یه مسترابایی بود بصورت ذوزنقه
خودش اینجا بود سوراخش نزدیک هسته کره زمین
لامصب خیلی ازشون میترسیدم :|

---------------------------

بچه که بودم تازه یادگرفته بودم بندکفشاموببندم
اولین بارکه اینکاروکردم تاخواستم بدووم باکله خوردم زمین
آخه بندکفشاموبسته بودم به هم
نخندین دیگه بچه بودم

---------------------------

بچه که بودم یه آبمیوه گیری داشتیم که وقتی روشنش میکردیم رسما رم میکرد و علاوه بر صدا و ویبره، میرفت یه دوری هم میزد تو آشپزخونه:))

---------------------------

ما بچه که بودیم پدرسالاری بود بزرگ شدیم ازدواج کردیم زن سالاری بود حالا هم که فرزند سالاریه پس کی نوبت ما میشه؟

---------------------------

شما یادتون نمیاد...
سرمونو میگرفتیم جلوی پنکه میگفتیم: آآآآآآآآ

---------------------------

شما یادتون نمیاد...
ماه رمضون که میشد اگه کسی میگفت من روزه ام بهش میگفتیم زبونتو دربیار ببینم راست میگی یا نه ؟!

---------------------------

شما یادتون نمیاد...
سر صف پاهامونو 180 درجه باز میکردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم :))

---------------------------

شما یادتون نمیاد...
من که میدونم چه دست گلی به آب دادی،میخوام از زبون خودت بشنوم.قدیمی ترین تاکتیک اعتراف گیری مادرا از بچه ها در طول تاریخ

---------------------------

شما یادتون نمیاد...
نهایت برنامه ریزی و دوراندیشی والدین در دهه 60 واسه آینده بچشون این بود که بچشون نیمه اول سال به دنیا بیاد تا اول مهر 7 سالگیش بتونه بره مدرسه،یه وقت عمرش طلف نشه

---------------------------

کیا اینو وقتی دبستانی بودن می خوندن؟؟؟
اولیا شلخته
دومیا پا تخته
سومیا رئیسن
چارمیا پلیسن
پنجمیا لیسانسه، یه سره میرن فرانسه:)))

---------------------------

کیا یادشونه وقتایی که معلم میخواست سوال بپرسه پاک کنمونو مینداختیم زیر میز که بریم بیاریمش و تو تیررس نگاه معلم نباشیم ؟

---------------------------


عکس کتاب های درسی دهه 60 - سرگرمی

عکس های خاطره انگیز دهه 60

اس ام اس های خاطره انگیز دهه 60 و 70

نظرات 3 + ارسال نظر
بینام79 جمعه 1 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 12:17 ق.ظ http://aaaa.bloogfa.com

خخخخخخخخخخخخخخخخ کف کردم دمت گرم

مهسا پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1396 ساعت 12:21 ق.ظ

عالی مخصوصا مورد اخر

ساسان یکشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 01:28 ق.ظ

عالی بود من که زنگ مدرسه میخورد از حفاظ پنجره میرفتم که اولین نفری باشم که از در مدرسه میره بیرون معلم پاکو یبار گرفت اورد بیرون گفت بر اولیاتو بیار ببینم خونتون در نداره ساسان از گیلان خمام دهه۶۰

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد