اس ام اس و خنده

جدیدترین اس ام اس ها ، بهترین وبلاگ اس ام اس و جوک با آپدیت روزانه

اس ام اس و خنده

جدیدترین اس ام اس ها ، بهترین وبلاگ اس ام اس و جوک با آپدیت روزانه

اختراعات بشر

هر چی اختراع میشه برای راحتی خانم هاست:

لباسشویی!

ظرفشویی!

اتو!

همزن!

آبمیوه گیر!

سبزی خورد کن!

جاروبرقی!

و خیلی چیزای دیگه...!


ولی برای راحتی مردا فقط یه پیژامه درست شده که آدم روش نمیشه باهاش تا دم در بره!

تازه مهمون هم که میاد باید عین برق و باد عوضش کنی!!

یا کشش در میره ...

یا خشتکش پاره میشه..

خانم خونه هم هر موقع میخواد توالت رو تمیز کنه پیژامه آقاشون رو میپوشه لباس خودش کثیف نشه

دختر و معشوقه اش


دختری در کابل کتاب می‌فروخت و معشوقه‌اش را دید که به‌سویش میاید، در این حال پدرش در نزدیکش ایستاده بود.

به معشوقه‌اش گفت:

آیا به‌خاطر گرفتنِ کتابی‌که نامش " آیا پدر در خانه‌ هست" از یورگ دنیل نویسندۀ آلمانی، آمده‌ای؟

پسر گفت: خیر! من به‌خاطر گرفتنِ کتابی به اسم " کجا باید ببینمت" از توماس مونیز نویسندۀ انگلیسی، آمده‌ام.

دختر در پاسخ گفت: آن کتاب را ندارم، اما می‌توانم کتابی‌ به نام " زیرِ درختِان سیب" از نویسندۀ آمریکایی، پاتریس اولفر را پیشنهاد کنم.

پسر گفت: خوب است واما؛ آیا می‌توانی فردا کتابِ " بعد از ۵ دقیقه   تماس می‌گیرم" از نویسندۀ بلژیکی، ژان برنار رابیاوری؟

دختر در پاسخش گفت: بلی! با کمالِ مَیل، ضمنا توصیه میکنم کتاب " هرگز تنها نمی‌گذارمت" از نویسندۀ فرانسوی میشل دنیل را بخوانى.

بعد از آن ...

پدر گفت: این کتاب ها زیاد است، آیا همه‌اش را مطالعه خواهد کرد؟!

دختر گفت: بلی پدر، او جوانى با هوش و کوشا است.

پدر گفت: خوب است دختر دوست‌داشتنی‌ام، در اینصورت بهتر است کتابِ "من کودن نیستم" از نویسندۀ هلندى فرانک مرتینیز را هم بخواند.و تو هم  بد نیست کتاب "براى عروسی با پسر عمویت آماده شو" از نویسندۀ روسی، موریس استانکوویچ ، را حتما بخوانی.


دخترا بخوان مهمونی برن

الان دخترا اگه بخوان برن مهمونی نمیرن تو کمد لباساشون ببینن چی بهشون بیشتر میاد، میرن تو پروفایلشون عکسارو باز میکنن ببینن کدوم عکس با کدوم لباس بیشتر لایک خورده اونو میپوشن 

جوک برای کچل ها

کچل که باشی .... بری بالای شهر میگن مد روزه , بری وسط شهر میگن سربازی , بری پایین شهر میگن زندان بودی. من موندم این همه اختلاف توی شعاع بیست کیلومتر شاهکاره 

فانتزی

یکی از فانتزیام اینه بچه دار بشم اسمشو بذارم پرچم و بفرستمش پشت بوم ، بعدهمسرم بگه عزیزم پرچم کجاس ؟ منم بگم پرچم بالاس ! بد دوتایی کلی حال کنیم 

کشاورز و آدم مغرور

کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود،مرد مغروری به او رسید و با تکبر گفت :بکار ؛ بکار که هر چه بکاری ما میخوریم!کشاورز نگاهی به او انداخت و گفت :دارم یونجه میکارم!