ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بابام حسرت زمان باباش را میخوره ، منم حسرت زمان بابام ! اما اگه بچه من بخواد حسرت زمان منو بخوره ،همچین جفت پا میرم تو دهنش ، که نفهمه از کجا خورده
فرق قصه گفتن والدین بچه های مردم با والدین من:...والدین بچه های مردم:یه شب یه پری کوچولو.......والدین من:یه شب یه جن از قبر بیرون اومد گفت اون کیه نمیخوابه الان میخورمش!
·مردم حیوون خونگی می گیرن اسمشو تیله، توتو، دنی، هانی، خلاصه از این چیزای شیک میذارن!اونوقت رفیق ما طوطی گرفته بود اسمشو گذاشته بود "اصغر کچل"طوطی بدبخت تخریب شخصیتی شد ؛چن ماه بعد افسردگی گرفت کچل شد مُـــرد..!
طرف استاتوس زده دلم گرفته:پسره کامنت گذاشته: “۴۳*۸۵۴*۰۲۱”تخلیه چاه اکبر و شُرکاء
دختره استاتوس گذاشته وقتی مامانم سر من 6 ماهه حامله بود پدرم فوت کرد و فقط از دار دنیا یه داداش دارم که همه چیزه منه.بعد یه دختر دیگه اومده زیرش کامنت گذاشته که آخیییییی ...داداشت از خودت کوچیکتره یا بزرگتر؟؟؟؟؟؟؟؟؟:|
قدیما به بدنم شامپو بدن خارجی میزدم ،.......از وقتی فهمیدم تو روز قیامت قراره بر علیه من شهادت بدن ، بهشون گریس هم نمیزنم ، آدم فروش های پس فطرت!!!
دختر داییم 5 سالشه اومده میگه :باست نقاشی تشیدم !من : عزیزم بده ببینم !دختر داییم : منو دوس دالی ؟؟من : معلومه جیگر !دختر داییم : خیل خوب ! این تویی،اینام منم اینم بچه هامونن !من 5 ساله بودم شب ادراری داشتم